بودنهایم

 

انگار بسته به این بود

 

که نگاهی

 

تمام مهره هایش را

 

به زندگی محکم کند.................

 

 

م.ن



تاريخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 17:51 | نویسنده : م . ن |

 

هرگز......

 

دوست داشتن را

 

مدرسه زندگی مردود نمی کند

 

آخرین باری که تجدید شدم

 

او رفت .......

 

من ماندم با

 

هزاااااار برگه

 

دوستت دارم ........

 

 

م.ن



تاريخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 17:47 | نویسنده : م . ن |


 

کاش می توانستم،

 

از درون پنجره ها

 

میراث شقایق ها را پاک کنم

 


چند صباحی است که  تیره گشته رویت

 


کو آن دستارحریر گونه ام

 


باز به پروازدرآمد ....

 

باز گذارید پنجره را....

 

شاید قاصدکی پشت آن باشد .....

 

باز گذارید......باز......

 

 

م.ن



تاريخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 17:22 | نویسنده : م . ن |

 

فکر کن شتر دیدی ندیدی

 

با آمدنت به دنیا دل نخواهم بست

 

رفتنت هم دردی را دوا نمی کند

 

..................نمان .................

 

یخچال دلم،

 

مدتهاست باز نشده ، پر است ........

 

 

م.ن



تاريخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 14:36 | نویسنده : م . ن |

آموزگار خوبی نبود روزگار

 

دوست داشتن را من هنوز نخوانده

 

املا گفت ..........

 

و تو................

 

خندیدی.........

 

 

م.ن



تاريخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 14:22 | نویسنده : م . ن |

 

چشمانم در تاریکی مطلق نمی بینند...

 

اما...

 

قلبم به روشنی تو را منیر می کند

 

من درون می بینم نه برون.....

 

 

 

م.ن



تاريخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 14:4 | نویسنده : م . ن |

 

بگذار ازآنچه بودنم را آزار می دهد 


تهی گردانم


از فاکتور های آنان 


این بار باری به هرجهت نیست


 آری به این جهت است


شهرم ، درو دیوارت هم...

 

برایم از آشنایان خبر دارد


من ، تو را ،

 

من دیوارهای خیابانها را


و من بوی خاک وطنم را

 

از هزار هزار عطر ......


...........................


به این خاک آمدم 


به همین خاک می روم....

 

م . ن



تاريخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 13:23 | نویسنده : م . ن |

من ..................................................تو

 

دیگر بس است....................................


مگر کس دیگر را،


بد .....خوب 


زیبا....زشت


برای چه کس دیگر آفریده؟؟؟؟...........


تو پاكدامنی.....................................


در چهره تو نقش مسیحا نشسته است


من تورا حتم پرستیدم

 


دنیای من و تو

 

همین بس   ..

 

م.ن



تاريخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 12:49 | نویسنده : م . ن |


با تو بودن را براین دفتر نوشتم..........................


که هر چشمی ز خواندنش مغموم باید...............


 یادماندنی ها و شیرینی هایش را......................

 

برای خود نگاردم..................................................


کس به یاری نتواند سرود.....................................


که آخر دل شکستی چرا؟........................


 بیت بیتش ریزش رویت به کاغذ بود و  بس...

 
می نمودم یک به یک ازل.........................

 

وباید این چنین بود.................................

 

باید یک به یک.......................................

 

 

م . ن



تاريخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن , مترسک عاشق , منوچهر افتخارزاده, | 12:14 | نویسنده : م . ن |

نگو ....

 

نگو ....

 

تکرارمي کني آنچه را در آينه دارم

 

انگار جيوه اش کمي مات شده

 

مرا به دور دنيا مي چرخاند

 

بي تو بودنها را

 

بي قاب آینه دوست دارم

 

بگذار جيوه اش خاکستري باشد

 

 

م . ن



تاريخ : سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 22:58 | نویسنده : م . ن |

می توانم تمامی پارتی تور بودنم را...

 

سر تا پایت بنویسم ...

 

ببینم بلندترین سنفونی جهان را ...

 

اشتراوس نوشت یا بتهوون ؟؟؟

 

هیچ یک نمی توانستند چون منی عاشقانه کلید سل را

 

ابتدای پنج خط موازی بکشند ...

 

که همه ی نُت ها بهم برسند ...

 

من...تو.....به هم

 

می...ر...سی...م...

 

 

م . ن



تاريخ : سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 22:29 | نویسنده : م . ن |

 

چه می شد دیروز آلارم بودنم را می شنیدی...

 

چقد راز فردا باقی خواهد ماند ...

 

نیمکت هنوز پا بر جا ماند شاید ...

 

م.ن



تاريخ : سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 21:27 | نویسنده : م . ن |

این کلاغ ها...

 

کلاغ های پیر...

 

معلوم نیست

 

به مرگ چندین مترسک

 

نظاره گر بودند...

 

م . ن

 

 

 

پی نوشت مزاحم:

 

در ادامه ی مطلب



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 16:14 | نویسنده : م . ن |

تو را با همه بودنهایت...

 

با تشویش هایت...


و با نگرانی هایت...

 

 تنها نخواهد گذاشت...

 

همیشه امیدی هست...

 

من به شانس کلید دادم...

 

گم کرده...

 

در خانه تورا "حتما" می زند...

 

م . ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 15:54 | نویسنده : م . ن |

شاید در نوشته هایم گم شوم...

 

بروم تا آخرش...

 

اما آرامم...

 

چون همه اش برای تو...


من تو را دارم...

 

همین....

 

 

م . ن

 



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 15:28 | نویسنده : م . ن |

یک نیمکت...

 

یک دنیا تنهایی...

 

آن هم  در  این روز...

 

سخت است

 

من عادت دارم


باخودم سرم را گرم کنم

 

م . ن

 



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 3:24 | نویسنده : م . ن |

و فریاد آن سکوت...

 

(سکوت ِدر حنجره) 

 

دامان حنجره ام را می لرزاند

 

انگار طوفانی در آن میان برپاست

 

واشک همچو بارانی

 

کنار این طوفان خود نمایی می کند

 

باشد که آرام گیرد این تلاطم

 

با به رویا رفتن آرزو هایم ...

 

 

م.ن

 



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 3:10 | نویسنده : م . ن |

امروزم را برای تو "پایان"نمی خواهم...

 

چون فرداهایت را امروز آرزو کردم

 

فرداهایت را دوست خواهم داشت

 

مثل امروز بمان

 

امروز برای شادی فردایت

 

بادبادکی الوان بسازم

 

تا انتهای آسمان

 

..........................تو"......................

 

به پرواز درآید بی برگشت

 

از آن دورها بادبادک زیبا تر نیست ؟!

 

هوایت را تا بی نهایت آرزوست.

 

 

م .  ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 3:3 | نویسنده : م . ن |

ستاره ای می گذارم روی جیبم...

 

میشوم کلانتر شهرمغزم...

 

تا هرگاه خواستم

 

خودم را به زندان خواستن هایت بیندازم 

 

 

م. ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 2:51 | نویسنده : م . ن |

می گفت:

 

اشک هایت دانه مروارید است .....

 


دامن پرکرده ام...

 

کی به بازار می بری ام

 

برایم کمی فردا بخری......؟

 

م.ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 2:39 | نویسنده : م . ن |

 

می خواهی بشنوی از دلم؟

 

می خواهی بفهمی چطور پیدایت می کنم؟

 

با دیده ی پروانه...

 

 
با دل سراغت می آیم ...

 


با شب ...

 

با مانده گی ها 

 


شب مانده گی ها 

 


 آرام در باز می کنم

 

گل سرخی دست می گیرم

 

آرام صدات می کنم:

 

- ......

 

-.......


و تو را پیدا می کنم

 

یواشکی زیر گوش ت را می بینم

 

و تنهایی غرق می شوم

 

آواز می خوانم...

 

رد گم  می کنم ...

 

اما تورا پیدا می کنم...

 


آخر تو آخرِ آسمان منی

 

 پرواز را هدیه کردی

 

بی تو بودن هایم را نبر نبر

 

(فقط مزاحم )



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 2:4 | نویسنده : م . ن |

 

به رنگ پریدگی ام نخند ...

 

خواستم با آسمان تو یک رنگ شوم .....

 

...........................باختم .........................

 

رخسار سیب بودنم ،  برای تو....

 

 

م.ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 1:46 | نویسنده : م . ن |

 

که باید ها را بودنی هست..

 

که نباید هارا بی بودن می کند

 

هردم تو باشی بایدها را با بودن کنی ...

 


انگار با بودنهایم سنگین شده زبان نمی کشد

 


شاید زبان داغ دیده ناله می کند 


امان از دل عاشقی که در هم  و پیچیده

 

چون یار دیده

 
امان... امان از این زبان

 

که انگار یار دیده

 

بهم می پیچد

 

و...و...و...و    می گوید

 

من ...من ...منش بماند

 


 هردو تو باشی بایدها را بودن

 

 

 

م . ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 1:38 | نویسنده : م . ن |

 

یادش رفته بود

 

زمستان می پوشاند

 

بدی هارا....

 

سفید است ظاهرش باید گمارده شود

 

برمویرگهای زندگی

 

نام تو سفیدی رویاهایم.........

 

م.ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 1:34 | نویسنده : م . ن |


شبگرد تنگ حوصله اینجا چه می کند ...؟

 

انگار بلوکه کرده دل را ؛ یارای تکانی نیست ...

 

و ین داغ  دیده اینجا چه می کند؟!!

 

من مانده بی جان

 

او ملک کرده بی جان ...

 

راه که میرو د ...ای جان...

 

دل میبرد از جان

 

تو مه روی ستاره ؛ قدری آرامتر بردار قدم از قدم

 

انگار وزن تمامی عاشقان را من می کشم

 

دل می گوید اینان را من نیستم

 

انگار با دیده مُسکِر خورده مست

 

می بافد بهم دیده  دیده ...دل به من چه؟

 

 

 

 

م . ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 1:33 | نویسنده : م . ن |

 

خیسی خوابهایم را

 

مقصرچتر بسته تو می دانم

 

اما خیسی بالشم را

 

جوابی نیست.......

 

 

 

م.ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 1:23 | نویسنده : م . ن |

تعبیر تمام خواب هایم ...

 

مردی  است ....

 

میان آفتاب و باران...

 

که ماه را برای آسمان می برد.....

 

و سهم اش .....

 

از

........عشق .......

 

تنها رویایی خیس خورده از باران است ...

 

 

م.ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 1:18 | نویسنده : م . ن |

و این تاوان کدامین گناه ؟


واین تاوان کدامین خویش؟


ومن مردی تکیه بر دیوار زمان...


از چه این گونه فتاده در راه تازیانه خور زبان؟


این و آن کی اند؟ کس نداری !


بساط کند زنده بود نت را


یادت را با چه به گور خواهی برد؟


دل را باکه هم دل خواهی کرد؟


و میراث زمان از برای که باقی


مسکوت شده.....


مات فتاده.....


به کدامین دور می نگری؟


پرده در پرده زمان.....


هاله ای بیش نیست...بودنهایت

 



م . ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 1:12 | نویسنده : م . ن |

آرام به کناری تکیه می کنم ....

 

تا در رهگذارت

 

صدای خردشدن شاخه برگی

 

گوشم را نوازش دهد

 

ساکن شوم از این نا آرامی............

 

 

م.ن



تاريخ : جمعه 16 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن ، مترسک عاشق ، منوچهر افتخارزاده, | 1:8 | نویسنده : م . ن |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد